اصول بنیادین دانش مالی رفتاری، که عواملی بر سرمایهگذاران تاثیر میگذارند، این عوامل روانشناسانه و یا جهت گیریهای رفتاری و اخلاقی هستند، این عوامل اطلاعات سرمایهگذاران را محدود میکند و یا آنها را از انجام کارهایشان منصرف میکنند و باعث این میشود که بر خلاف صحیح و مفید بودن اطلاعات، فرد تصمیمات اشتباه و نادرستی بگیرد، که در ادامه مقاله به بحث درباره آن میپردازیم.
جهت گیری رفتاری چیست؟
در جهت گیری رفتاری باید این قسمت را به چند بخش متفاوت دسته بندی کنیم، چرا که ممکن است بسیاری از این دسته بندیها غیر قابل تشخیص باشد ، عواملی که در ادامه مقاله به آن پرداخته شده است، بر روی بازار تاثیر بسیار میگذارد که ما این اطلاعات و تاثیرات را در اختیار شما قرار میدهیم.
عوامل احساسی در دانش مالی رفتاری چگونه است؟
در همه شرایط مخصوصا در تصمیم انسانها بیشتر احساس انسان بر عقل انسان غلبه میکند و تصمیمات انسان که عقلانی نیستند را انتخاب میکنند، که تنها بر روی احساسات گوناگون آنها را انتخاب کردهاند و در دانش مالی رفتاری میتواند، باعث فیلتر شدن حقایق مهم شوند، که در این گونه شرایط، سرمایهگذار ممکن است برای حقایقی که قابل پذیرش انسان هستند ارزش بیش از حدی را قرار دهند و از تمامی حقایق که با سلایق و تمایل او متضاد هستند چشم پوشی کنند، یا به آن اهمیت چندانی ندهند.
- یکی از این عوامل ترس از پشیمان بودن است، که موجب میشود سرمایه گذاران در مدت طولانی از فروش داراییهای خود صرف نظر کنند و آنها را به فروش نرسانند به این علت که داراییهایی که در اختیار آنان است. در آینده دارای سود بیشتر است و در فروش آن سود زیادی میکنند، اما بر خلاف این دسته از سرمایه گذاران افرادی هستند که خیلی زود اقدام به فروش داراییهای خود میکنند، که مبادا در آینده به ضرر و زیان تبدیل نشود.
- یکی از عوامل احساسی در دانش مالی رفتاری محافظه کاری است، محافظه کاری به معنای درنگ کردن بر اساس آگاهی و اطلاعات جدید فرد سرمایه گذار در اقدام برای فروش داراییهای خود است، در حالی که این اطلاعات نیازمند اقدام و یا تغییر در استراتژی است.
- دیگر عوامل احساسی در دانش مالی رفتاری پافشاری کردن بر عقیده است، پافشاری بر عقیده به معنای این است که؛ سرمایه گذاران در یک فرایند که انتخاب شده اصرار و پافشاری میکنند، حتی در شرایطی که این فرایندها ناموفق و بیهوده هستند و به این علت بعضی از سرمایه گذاران از اطلاعات و آگاهی جدیدی که ممکن است در تناقض آنها باشد چشم پوشی کنند و آنرا نادیده بگیرند.
- در نهایت عوامل احساسی در دانش مالی رفتاری گریز از ضرر و زیان است، گریز از زیان به معنای تمایل سرمایه گذاران در اجتناب از زیان است، که حتی اگر سود آن احتمالی باشد است، سرمایه گذار بیش از حد و اندازه به پای سهامی که در آن سهیم هستند میایستند، چرا که زیان به فروش آنها معنای واقعی و حقیقی میبخشد، در غیر این صورت هم ضرر و زیان میبینند. مطلوبیت نهایی با مفهوم گریز از ضرر و زیان متشابه و مرتبط است، یعنی اولین پول و سودی که سهام دار کسب میکند بیش تر از پولهای بعدی برای آن با ارزش است.
اطلاعات غلط و خطاهای فکری در دانش مالی چگونه است؟
اطلاعات غلط و خطاهای فکری در دانش مالی به احتمال زیاد دلایل مهمی همچون ناکارآمدیهای بازار است، زیرا هیچکس از آینده بازار در رابطه با افزایش و کاهش قیمت چیزی نمیداند، حتی اگر کسی از این موضوعات آگاه باشند امکان این را دارد که بهترین و صحیح ترین تصمیم ممکن است بر اساس آگاهی و اطلاعات را اتخاذ نکند.
- پیش بینی خطاها: یکی از نمونههای معمول در این نوع خطاها هستند، در بازارهای سهام تحلیل گران درباره پیش بینی درآمد و سود مورد انتظار از فروش داراییها در شرکت دچار اشتباهات رایجی میشوند که باعث ضرر و زیان دادن این کار به شرکت است.
- نمایندگی :یک برون یابی است که نتایج آینده آن بر اساس مجموعه ای محدودی است، که از مشاهدات و یا حقایقی که بدست میآید، گاهی اوقات به این عملکرد با نام و یا عنوان خطای توجه به نمونه ی کوچک نیز شناخته میشود.
این نوع خطاها بیشتر در سرمایه گذاران و یا سهامداران شرکت دیده و شناخته شده میشود، که بیشتر به دنبال یک گزینه مناسبی برای سرمایه گذاری در آن هستند و بر این اساس تصمیم میگیرند که در سرمایه گذاری و بازدههای اخیر سود خوبی نصیب آنها شد، بجای این کار بهتر است یک بازه طولانی را برای سرمایه گذاری دفعه بعد مد نظر قرار دهند.
این اتفاق بیشتر در نتیجه نبودن ارزیابی بایسته رخ میدهد که در آن سهام دار و یا سرمایه گذار به جای اینکه به تحقیقات مستقل بپردازد، به بروشورها و مطالب و اطلاعات تبلیغاتی شرکتها یا خود بودجه توجه میکند.
- قالب بندی محدود: قالب بندی محدود به معنای تعیین کردن تعداد معدودی از عواملی که امکان دارد بر سرمایه گذاری افراد اثراتی بگذارد است.
- حسابداری ذهنی: یک نوع قالب بندی است که به صورت محدودی انجام میشود، در این کار سرمایهگذاریهای متفاوت به صورت ذهنی انجام میشود که به کار گیریها و ارزیابیهای بایستهای مختلف تفکیک میشوند. به طوری که امکان دارد سایر ملاحظات غیر قابل توجیه در نظر گرفته شود و در آن ملاحظات چشم پوشی انجام شود.
- جانبداری در جمع آوری اطلاعات و فکر کردن: به معنای این است که عمل شخصیتهای شخصی بر حقایق و تفکراتی است که آنها را با نظرها و جاری شدن افکار مطابقت میدهند.
رابطه های آربیتراژ در دانش مالی رفتاری چگونه است؟
اگر جهت گذاریهای رفتاری باعث میشود که قیمت گذاری سهام نادرست و اشتباه باشد، چرا آربیتراژرها به واسطه خرید و فروش زمان تا وقتی که قیمتها با خواستهای که آنها دارند یکی باشد، از این شرایط استثنایی سود نمیبرند؟ حامیان نظریه رفتاری در این مورد بر این باور هستند که تا زمانی که قیمتگذاری اشتباه و نادرست انجام شود، محدودیتهایی برای آربیتراژرها ایجاد میشود.
این موضوع امکان این را دارد که وضعیت قیمت اشتباه و نادرستتر شود و در این حال باید آربیتراژ هم بالا رود، تأثیراتی که بازار بر جهت گیریهای رفتاری میگذارد، ممکن است بیشتر از تاثیرات اربیتراژها به این علت باشد که جهت گیریهای رفتاری که گذاشته میشود بی خطر نیست. اگر قیمت کم کم به سمت قیمت باب میل آنها سوق پیدا کند، زمان بیشتر از این چیزی باشد که آربیتراژرها فکر میکنند و به طول انجام میدهند، حتی این امکان وجود دارد که بیشتر از افق سرمایهگذاری شود.
در بعضی از شرایط مدلهای مالی که وجود دارد ممکن است صحیح نباشد و آربیتراژ را پر ریسکتر در سرمایهگذاری کند. مورد دیگر در روابط آربیتراژر در دانش مالی و رفتاری این است که فعالیتها و عملکردهای آربیتراژی نیاز به فروش استقراضی پیدا میکند که در سهامهای خاص پر ریسکتر است و بسیاری از سرمایه گذاران اجازه این کار را نمیدهند.
آیا جهت گیری رفتاری، توصیف کننده بی قاعدگی های بازار است؟
این احتمال وجود دارد که جهتگیری رفتاری، توصیف کننده بی قاعدگیهای بازار باشد، اما هیچ نوع ارتباطی میان آن وجود ندارد. نظریه مالی رفتاری مشکلی دارد و مشکل این است که بیش از اندازه کلی و نامفهوم است.
هر نوع بی قاعدگیهایی را میتوان با هر دلیلی انتخاب کرد که به نظر میآید منطقی و صحیح است، توصیف کرد، اما در هر صورت روابط و رابطه ای یا علت و عاملی میان این دو صورت نمیگیرد، در حقیقیت بیشتر اشتباهات در چیزهایی است که عقلانی و منطقی به نظر میآیند.
بزرگترین نقد به دانش مالی رفتاری این است که بیشتر به یک فلسفه تشابه دارد تا علم؛ زیرا آزمایشات بسیاری ساخته و کنترل شده است تا مشکلات حل شود و علتهای آنرا متوجه شوند، حتی اگر این آزمایشات نیز وجود داشته باشد. سرمایهگذاران از این آزمایشات استفاده نکردهاند؛ زیرا این عوامل غیر ممکن است و بیشتر برای کار خود از علم آمار استفاده میکنند.
سخن پایانی
همانطور که به آن اشاره شد، رفتارهایی که سرمایهگذاران دارند، میتواند بر بازارهای مالی تأثیر بسیاری بگذارد. برخی از محققان به این نتیجه رسیدهاند که کل بازار بر اساس رفتار و ویژگی شخصیتی افراد و سرمایهگذار شکل میگیرد. شاید این موضوع کمی غیر عقلانی به نظر برسد، اما طبق شواهد و مدارک میتوان این را گفت که این نتیجهگیری تا حدودی درست و معتبر است.
این شواهد نشان میدهد که اطلاعات شخصی، میزان تحصیلات، محیط و دیگر عوامل میتواند بر رفتار سرمایهگذاران اثراتی بگذارد و در نتیجه این رفتارها موجب انتخاب و تصمیمگیری سرمایه گذاران شود، این جهتگیریها در بازارهای مالی میتواند بر روند قیمت و بازار اثر بگذارد.
سوالات متداول درباره دانش مالی رفتاری
۱_ دانش مالی رفتاری چیست؟
علمی که در عوامل روان شناسانه ای موثر بر تصمیماتی که سرمایه گذاران در سرمایه گذاریهای متفاوت و مختلف میپردازند دانش مالی رفتاری میگویند.
۲_ تلاش اصلی در دانش مالی رفتاری چیست؟
در این دانش تلاش میشود تا اختلالات و موانعی که در بازار کار وجود دارند و سایر فعالیت انسانها که باعث مشکل میشود، از طریق فرضیههای بازار کار که وصف نشدنی و قابل توصیف نیستند را تشریح کنند.
۳_ اطلاعات غلط و خطاهای فکری دانش مالی رفتاری به چه عواملی بستگی دارد؟
در دانش مالی رفتاری یک سری خطاها وجود دارد که سرمایه گذاری را پر ریسک تر با اشتباهات فراوان میکند، این خطاها از جمله؛ پیش بینی خطاها، نمایندگی، حسابداری ذهنی و در نهایت جانبداری در جمع آوری اطلاعات و فکر کردن است.