محققان این امر را به عوامل مختلفی از جمله جغرافیا، آبوهوا، قبیلهگرایی، استعمار، جنگ سرد، استعمار نو، فقدان دموکراسی و فساد نسبت دادهاند. علیرغم این موارد، در دهههای اخیر توسعه اقتصاد قاره آفریقا به خاطر داشتن جمعیت جوان، آن را به یک بازار اقتصادی مهم درزمینهٔ وسیعتر جهانی تبدیل کرده است. حال با این مقدمه کلی، در ادامه میخواهیم اقتصاد قاره آفریقا را بیشتر مورد بحث و بررسی قرار دهیم. اگر به مسائل اقتصادی علاقهمند هستید به شما پیشنهاد میکنیم تا انتهای این مقاله همراه ما باشید.
کلیاتی از اقتصاد قاره آفریقا
اقتصاد قاره آفریقا متشکل از تجارت، صنعت، کشاورزی و منابع انسانی است. بهطورکلی Africa یک قاره غنی از منابع بوده و رشد اخیر در آن، به دلیل رشد فروش در کالاها، خدمات و تولید بوده است. بررسیهای انجامگرفته درباره اقتصاد قاره آفریقا نشان از این دارد که در آینده، آفریقای غربی، آفریقای شرقی، آفریقای مرکزی و آفریقای جنوبی بهطور خاص به تولید ناخالص داخلی ۲۹ تریلیون دلاری تا سال ۲۰۵۰ برسند.در مارس ۲۰۱۳، Africa بهعنوان فقیرترین قاره مسکونی جهان شناخته شد؛ بااینحال، بانک جهانی انتظار دارد که با ادامه نرخ رشد فعلی، اکثر کشورهای آفریقایی تا سال ۲۰۲۵ به وضعیت “درآمد متوسط” (که حداقل ۱۰۲۵ دلار آمریکا برای هر نفر در سال تعریف میشود) برسند.
از سال ۲۰۱۳، اقتصاد قاره Africa با ۵.۶٪ رشد در سال، سریعترین قاره در حال رشد در جهان محسوب گشته و انتظار بر این است تولید ناخالص داخلی این قاره بین سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۲۳ بهطور متوسط بیش از ۶٪ در سال افزایش یابد.
در سال ۲۰۱۷، بانک توسعه Africa، این منطقه را دومین اقتصاد سریع جهان گزارش کرد و تخمین زد که رشد متوسط به ۳.۴ درصد در سال ۲۰۱۷ بازگردد و همچنین رشد، ۴.۳ درصد در سال ۲۰۱۸ افزایش یابد.به طور کلی رشد در سراسر این قاره وجود داشته است، بهطوریکه بیش از یکسوم کشورهای آفریقایی دارای نرخ رشد ۶ درصد یا بالاتر هستند و ۴۰ درصد دیگر بین ۴ تا ۶ درصد در سال رشد میکنند. به خاطر همین موضوعات، چندین ناظر تجاری بینالمللی نیز از Africa بهعنوان موتور رشد اقتصادی آینده جهان نام بردهاند.
تاریخچه ای از تشکیل اقتصاد قاره آفریقا
حال که با کلیات اقتصاد قاره آفریقا آشنا شدید، در این بخش قصد داریم تاریخچهی تشکیل این اقتصاد را باهم مرور کنیم؛ پس همچنان ما را همراهی بفرمایید.
- تاریخ اولیه
برای هزاران سال، اقتصاد قاره آفریقا متنوع بوده و توسط مسیرهای تجاری گستردهای که بین شهرها و پادشاهیها ایجاد شده است، هدایت میشود. برخی از مسیرهای تجاری این قاره از طریق زمینها بوده، برخی از آنها نیز در مسیر رودخانهها و برخی دیگر در اطراف شهرهای بندری توسعهیافتهاند.
امپراتوریهای بزرگ آفریقایی نیز به دلیل شبکههای تجاری خود ثروتمند شدهاند؛ بهعنوانمثال مصر باستان، نوبیا، مالی، اشانتی، امپراتوری اویو و کارتاژ باستان. همچنین قابلذکر است که برخی از بخشهای Africa، روابط تجاری نزدیکی با پادشاهیهای عرب داشته و در نتیجه این روابط در زمان امپراتوری عثمانی، آفریقاییها به تعداد زیادی مسلمان شده بودند.
- تحولات قرن بیستم
پس از استقلال کشورهای آفریقایی در طول قرن بیستم، تحولات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، بخش اعظم این قاره را فرا گرفت. بااینحال، بازگشت اقتصادی در میان برخی کشورهایی این قاره در سالهای اخیر مشهود بوده است.طلوع رونق اقتصادی آفریقا (که از دهه ۲۰۰۰ برقرار است) با رونق اقتصادی چین که از اواخر دهه ۱۹۷۰ در آسیا ظهور کرده بود مقایسه شده و در پی این رونق، در سال ۲۰۱۳، قاره آفریقا خانه هفت اقتصاد با سریعترین رشد در جهان بوده است.از سال ۲۰۱۸، نیجریه بزرگترین اقتصاد قاره آفریقا از نظر تولید ناخالص داخلی اسمی به شمار میرود و پسازآن آفریقای جنوبی قرار دارد. از نظرPPP یا قدرت خرید مردم، مصر پس از نیجریه دومین کشور بزرگ این قاره است و گینه استوایی نیز بالاترین تولید ناخالص داخلی سرانه Africa را به خود اختصاص داده است. کشورهای نفتخیز این قاره مانند الجزایر، لیبی، گابن و بوتسوانا غنی از مواد معدنی، از قرن بیست و یکم در میان اقتصادهای برتر جهان ظاهر شدهاند.
شرایط فعلی اقتصاد قاره آفریقا
بنا بر پیشبینی سازمان ملل، رشد اقتصادی آفریقا در سال ۲۰۱۸ به ۳.۵ درصد و در سال ۲۰۱۹ به ۳.۷ درصد رسیده بود. از سال ۲۰۰۷ بود که رشد Africa از شرق آسیا پیشی گرفت. دادهها حاکی از آن است که بخشهایی از این قاره به لطف منابع خود و افزایش ثبات سیاسی، اکنون رشد سریعی را تجربه میکنند و از سال ۲۰۰۷ بهطور پیوسته سطوح صلحآمیز را افزایش دادهاند.
بانک جهانی گزارش میدهد که اقتصاد کشورهای جنوب صحرای Africa با نرخی رشد کرده که با نرخهای جهانی مطابقت دارد و یا از آن فراتر رفته است. به گفته دپارتمان امور اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل، بهبود رشد کل منطقه عمدتاً به بهبود مصر، نیجریه و آفریقای جنوبی، سه اقتصاد بزرگ Africa، نسبت داده میشود؛
اما درباره کشورهای جنوب صحرای آفریقا باید بگوییم، زمانی که درآمد دولت از ۲۲ درصد تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۱۱ به ۱۷ درصد در سال ۲۰۲۱ کاهش یافت، این مناطق بهشدت آسیب دیدند. طبق گزارش صندوق بینالمللی پول، ۱۵ کشور آفریقایی ریسک بدهی قابلتوجهی دارند و ۷ کشور آن نیز در حال حاضر در بحران مالی به سر میبرند.
اما با همه این موارد فوق، اقتصاد کشورهای آفریقایی که سریعترین رشد را داشتند، رشد قابلتوجهی بالاتر از میانگین جهانی را تجربه کردند. کشورهای برتر این قاره از نظر رشد اقتصادی در دههی گذشته عبارت بودند از: موریتانی با رشد ۱۹.۸ درصد، آنگولا با ۱۷.۶ درصد، سودان با ۹.۶ درصد، موزامبیک با ۷.۹ درصد و مالاوی با ۷.۸ درصد.
سایر رشد دهندگان سریع نیز عبارتاند از رواندا، موزامبیک، چاد، نیجر، بورکینافاسو، اتیوپی. بااینوجود، رشد در بسیاری از مناطق قاره آفریقا از جمله زیمبابوه، جمهوری دموکراتیک کنگو، جمهوری کنگو و بوروندی ضعیف، منفی یا کند بوده است.
بسیاری از آژانسهای بینالمللی بهطور فزایندهای علاقهمند به سرمایهگذاری در اقتصادهای نوظهور Africa هستند، بهویژه در شرایطی که آفریقا علیرغم رکود اقتصادی فعلی جهانی همچنان به رشد اقتصادی بالا ادامه میدهد. نرخ بازگشت سرمایه در Africa در حال حاضر بالاترین میزان در کشورهای در حال توسعه به شمار میرود.
در دهههای اخیر برخی از نهادهای بینالمللی بهمنظور حمایت از توسعه اقتصادی در Africa به رفع بدهی پرداختهاند. در سال ۱۹۹۶، سازمان ملل از ابتکار کشورهای فقیر بهشدت بدهکار حمایت کرد که متعاقباً توسط صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی و صندوق توسعه آفریقا در قالب طرح کاهش بدهی چندجانبه اجرا شد. از سال ۲۰۱۳، این ابتکار به ۳۰ کشور آفریقایی کاهش جزئی بدهی داده است.
تأثیر رشد تجارت بر اقتصاد قاره آفریقا
تجارت باعث رشد بیشتر اقتصاد قاره آفریقا در اوایل قرن بیست و یکم شده بود. در این زمینه، چین و هند شرکای تجاری مهمی برای این قاره به شمار میروند. ۱۲.۵ درصد از صادرات Africa به چین و ۴ درصد به هند است که همچنین این منطقه، ۵ درصد واردات چین و ۸ درصد واردات هند را تشکیل میدهد.
همچنین تجارت بین Africa و چین در سال ۲۰۱۱ به ۱۶۶ میلیارد دلار آمریکا رسیده بود. گروه پنج (اندونزی، مالزی، عربستان سعودی، تایلند و امارات متحده عربی) نیز یکی دیگر از بازارهای مهم و فزاینده برای صادرات آفریقا محسوب میشوند. انتظار میرود اقتصاد آفریقا با گسترش تجارت، عملکرد بهتری در آینده داشته باشد.
بدین منظور، منطقه تجارت آزاد قاره Africa، فعالیتهای تجاری بین کشورهای عضو در داخل این قاره را تقویت خواهد کرد و این امر کاهش وابستگی بیشازحد به واردات محصولات نهایی و مواد خام به این قاره را در پی خواهد داشت.
علل توسعه نیافتگی اقتصادی قاره آفریقا در طی سالیان
دلایل متعددی برای اقتصاد ضعیف قاره آفریقا وجود دارد که از جمله آنها میتوان به استعمار اروپا و جنگ سرد، بیثباتی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی اشاره کرد. ماهیت بهظاهر غیرقابلحل فقر Africa، به بحث در مورد علل ریشهای آن منجر شده است.
به طور کلی جنگ بومی و ناآرامی، فساد گسترده و رژیمهای مستبد هر دو، علت و پیامدهای تداوم مشکلات اقتصادی در این قاره هستند. از اواسط قرن بیستم، جنگ سرد و افزایش فساد، حکومتداری ضعیف، بیماری و استبداد نیز به اقتصاد ضعیف Africa کمک کرده است.
به گفته اکونومیست، مهمترین عوامل این وضعیت در این منطقه، فساد دولتی، بیثباتی سیاسی، اقتصاد سوسیالیستی و سیاست تجاری حمایتی هستند. علاوه بر اینها، موارد دیگری نیز در ضعیف بودن اقتصاد قاره آفریقا دخیل هستند که ازجمله آنها میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
❖ زیرساخت
به گفته محققان موسسه توسعه خارج از کشور، فقدان زیرساخت در بسیاری از کشورهای درحالتوسعه یکی از مهمترین محدودیتهای رشد اقتصادی و دستیابی به اهداف توسعه هزاره به شمار میرود. استدلال شده است که سرمایهگذاریهای زیرساختی به بیش از نیمی از بهبود عملکرد رشد Africa بین سالهای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۵ کمک کرده و افزایش سرمایهگذاریها برای حفظ رشد و مقابله با فقر این قاره ضروری است.
❖ استعمار
هدف اصلی حکومت استعماری در Africa توسط قدرتهای استعماری اروپایی، بهرهبرداری از ثروت طبیعی در این قاره با هزینه کم بوده است. برخی از نویسندگان، مانند والتر رادنی در کتاب خود تحت عنوان اینکه چگونه آفریقا توسعهنیافته است، استدلال میکند که این سیاستهای استعماری مستقیماً مسئول بسیاری از مشکلات مدرن این منطقه هستند. تجزیهوتحلیل اقتصاد کشورهای آفریقایی نشان میدهد که کشورهای مستقل مانند لیبریا و اتیوپی عملکرد اقتصادی بهتری نسبت به همتایان پسااستعماری خود نداشتند.
❖ نظریه های مبتنی بر تجارت
نظریه وابستگی ادعا میکند که ثروت و رفاه ابرقدرتها و متحدان آنها در اروپا، آمریکای شمالی و آسیای شرقی به فقر سایر نقاط جهان از جمله Africa بستگی دارد. اقتصاددانانی که این نظریه را تائید میکنند، معتقدند که مناطق فقیرتر باید روابط تجاری خود را با کشورهای توسعهیافته قطع کنند تا به کامیابی دست یابند. تئوریهای کمتر رادیکال نشان میدهد که حمایت گرایی اقتصادی در کشورهای توسعهیافته، مانع رشد اقتصادی قاره آفریقا شده است.
❖ حکومت
اگرچه Africa و آسیا در دهه ۱۹۶۰ سطح درآمد مشابهی داشتند اما آسیا از آن زمان بهاستثنای چند کشور بسیار فقیر و جنگزده مانند افغانستان و یمن از آفریقا پیشی گرفته است. یک مکتب از اقتصاددانان استدلال میکند که توسعه اقتصادی برتر آسیا در سرمایهگذاری محلی است.
ازآنجاییکه دولتهای آفریقایی از نظر سیاسی بی ثبات بودند و دولتهای جدید اغلب داراییهای پیشینیان خود را مصادره کرده و مقامات نیز ثروت خود را بهدوراز هرگونه سلب مالکیت در آینده، در خارج از کشور ذخیره میکردند.
❖ کمک خارجی
حملونقل مواد غذایی در صورت کمبود شدید محلی، معمولاً موضوعی بحثبرانگیز است. همانطور که آمارها نشان دادهاند، بیشتر قحطیها بهجای کمبود غذا، ناشی از کمبود درآمد محلی هستند. در چنین شرایطی، کمکهای غذایی در مقابل کمکهای مالی، اثر تخریب کشاورزی محلی را در پی دارد و عمدتاً به نفع تجارتهای کشاورزی غربی است که درنتیجه یارانههای کشاورزی، بهشدت در تولید مواد غذایی زیادهروی میکنند.
از نظر تاریخی، کمکهای غذایی، بیشتر با مازاد عرضه در کشورهای غربی مرتبط است تا با نیازهای کشورهای درحالتوسعه. بهطورکلی کمکهای خارجی بخشی جداییناپذیر از توسعه اقتصادی قاره آفریقا از دهه ۱۹۸۰ بوده و شواهد رو به رشد نشان میدهد که کمکهای خارجی، این قاره را فقیرتر کرده است.
بخش ها و صنایع اقتصادی قاره آفریقا
ازآنجاییکه سبد صادراتی Africa عمدتاً بر اساس مواد خام است، درآمد حاصل از صادرات آن، منوط به نوسانات قیمت کالا میباشد. این امر حساسیت این قاره را در برابر شوکهای خارجی تشدید کرده و نیاز به تنوع صادرات را تقویت میکند.
در قاره آفریقا، تجارت خدمات، عمدتا مسافرت و گردشگری، در سالهای اخیر به افزایش خود ادامه داده و بر پتانسیل قوی این قاره در این حوزه تاکید نموده است. علاوه بر صادرات و تجارت خدمات، بخشهای دیگری نیز در اقتصاد قاره آفریقا تاثیرگذار هستند که این بخشها عبارتاند از:
❖ کشاورزی
در سالهای اخیر کشورهایی مانند برزیل که پیشرفتهایی را در تولید محصولات کشاورزی تجربه کردهاند، توافق نمودهاند که فناوری لازم برای این پیشرفتها را با Africa به اشتراک بگذارند تا تولیدات کشاورزی در این قاره را افزایش دهند؛
هدف این کشورها از این کار این است که Africa را به یک شریک تجاری بادوامتر تبدیل کنند. بهطورکلی افزایش سرمایهگذاری در فناوری کشاورزی قاره آفریقا میتواند پتانسیل کاهش فقر در این قاره را به همراه داشته باشد.
❖ انرژی
آفریقا منابع قابلتوجهی برای تولید انرژی به اشکال مختلف (هیدروالکتریک، ذخایر نفت و گاز، تولید زغالسنگ، تولید اورانیوم، انرژیهای تجدید پذیر مانند خورشیدی، بادی و زمینگرمایی) دارد. فقدان توسعه و زیرساخت در این قاره به این معنی است که امروزه اندکی از این پتانسیل در آن مورد استفاده قرار میگیرد.
❖ نفت و فراوردههای نفتی
نفت و فراوردههای نفتی عمدهترین صادرات ۱۴ کشور آفریقایی را به خود اختصاص دادهاند؛ بهطوریکه سهم ۴۶.۶ درصدی از کل صادرات این قاره را در دهه گذشته، این موارد از آن خود کردهاند. دومین صادرات بزرگ Africa بهطورکلی گاز طبیعی در حالت گازی آن و بهعنوان گاز طبیعی مایع است که سهم ۶.۳ درصد از صادرات آفریقا را به خود اختصاص میدهد.
❖ معدن و حفاری
صنعت معدنی Africa یکی از بزرگترین صنایع معدنی در جهان است. Africa دومین قاره بزرگ با ۳۰ میلیون کیلومتر مربع زمین با مقادیر زیادی از منابع است. برای بسیاری از کشورهای آفریقایی، اکتشاف و تولید مواد معدنی بخش مهمی از اقتصاد آنها را تشکیل داده و کلید رشد اقتصادی آینده به شمار میرود.
قاره آفریقا سرشار از ذخایر معدنی است و از نظر میزان ذخایر بوکسیت، کبالت، الماس صنعتی، سنگ فسفات، فلزات گروه پلاتین، ورمیکولیت و زیرکونیوم در رتبه اول یا دوم جهان قرار گرفته است.
سخن پایانی
در این مقاله از وبلاگ وانیکس سعی کردیم از ابتدای تشکیل اقتصاد قاره آفریقا تا اقتصاد آن در چند سال گذشته را مورد بحث و بررسی قرار دهیم؛ همچنین بهطورکلی با مواردی که در طی این سالها در اقتصاد این قاره تأثیرگذار بودهاند آشنا شدیم. در نهایت امیدواریم مطالعه این مقاله در افزایش آگاهی شما گامی مثبت برداشته باشد.